سفارش تبلیغ
صبا ویژن

خاطرات من

صفحه خانگی پارسی یار درباره

خدمتگزاری 1

   نوع دیگر از انگیزه غیر خدایی (مادی ) در خدمت گروه ها ی کوچک  اجتماعی اعم از، ایل، طایفه، روستا یا انجمن، کانون، هیئت و نیز در خدمت گروه های اجتماعی بزرگ ما نند شهر، استان، ملیت  یا کشور وحتی منطقه جغرافیایی میباشد. یعنی خواستن همه چیز برای ((ما)) ی محدود گروه خودش، که این نوع انگیزه (مادی) نیز تا جاییکه منافع گروهی، ملی ومنطقه ای افراد وابسته به آن گروه را تا مین میکند، دوام و بقا دارد و گرنه، هرچند که روند این نوع خدمت به مردم در راستای منافع سایر شهرها، استانها، ملل و یا منطقه جغرافیائی باشد، ولی به گروه او نفعی نداشته باشد، میلی به ادامه آن خدمت ویا آن عمل خیرنخواهد داشت ، زیرا دیگر انگیزه ای ندارد وچه بسا به خاطر اینکه دیگر گروههای رقیب از ادامه این خدمات بجا مانده بهره مند نشوند نتایج حاصله از آن کار یا خدمت به مردم را نابود خواهد کرد .در اینگونه طرز تفکر،  منطقه ای استثمار مناطق دیگر ویا کشوری استثمار کشور دیگری را و یا شهری ، شهر دیگر، یا گروهی ، گروه دیگری را والی آخر ... مجاز می دانند.

در این  طرز تفکر است که بیشتر سرمایه های منطقه ای، ملی و گروهی انسانها در کشمکش رقابت و جنگ وجدال بین  مناطق ، کشورها، فرهنگها، ملتها ، نژادها ، زبانها ، استانها، شهرها و گروهها به هدر میرود. که نمونه های زیادی را میتوان در تاریخ جهان بشریت دید . برای مثال: جنگهای جهانی اول و دوم که از نوع منطقه ایست . یا درگیری و جنگ بین کشورها و ملل مختلف مانند تجاوز رژیمهای اشغالگر و یا اختلاف و جنگ بین سیاه و سفید در قاره ی آمریکا  و اختلاف بین نژادها و زبانها و یا کشمکش در تقسیم بندی و جذب امکانات مالی ( بودجه های عمرانی و سایر ) یک کشور در بین استانها و یا تنازع در تقسیم بندی اعتبارات بین شهرها والی آخر... همه وهمه بخاطر این است که منطقه ی ما،   کشور ما،  ملت ما ، استان ما، شهر ما، گروه ما، یا هیئت ما بهره مند شود و بقیه هیچ !!! اگر مانخوریم ما را خواهند خورد، پس بهتر است که با هر وسیله، دیگر ملل جهان را استثمار کنیم . اگر ما نکنیم، آنها توان و قدرت استثمار مارا پیدا خواهند کرد. در مطالب گذشته در خصوص دو انگیزه ی ( مادی ) یعنی خدمت برای مردم با انگیزه ی (( منیت)) = ( منافع شخصی) و نیز انگیزه (( ما )) =  (منافع گروهی)  بررسی اجمالی کردیم . و اما قبل از پرداختن به کار توحیدی یا خدمت به مردم با انگیزه ی خدایی ، لازم است  سخنی در پیرامون جهان بینی مادی و الهی که کلیه رفتار، گفتار و کردار آدمی که نهایتا بستگی تنگاتنگی به این دو نوع نگرش و تعبیر و تفسیر از جهان پیرامونش دارد، داشته باشیم . بطوریکه آگاهی  دارید جامعه شناسان در تقسیم بندی جهان بینی ها به دو نوع جهان بینی عمده واساسی: 1- جهان بینی مادی 2- جهان بینی توحیدی ، رسیده اند که  اینجا مختصرا به این دو نوع جهان بینی می پردازیم.

1-جهان بینی مادی : این نوع نگرش به جهان پیرامون ، به ماده اصالت داده و آنرا ( ماده ) منشاء اصلی پیدایش جهان و حیات دانسته و پایه واساس تمامی نظم و نظام و برنامه ریزی های دقیق حاکم بر آفرینش را، ناشی از تصادف و ترکیبات این ماده ی بی شعور میداند . و انسان را سخت افزاری که حاصل طراحی، ساخت و مونتاژ تصادفی این کارخانه ی بی شعور و بی نظم ِ در عین نظم و شعور میداند . و نرم افزار گرداننده ( عقل ، شعور ، غرائز ، کنش و واکنشهای ) انسان را هم، ناشی از فعالیت و ترکیبات عالی این ماده  میداند!!! شایان ذکر است که اگر در تاریخ پیدایش این نوع جهان بینی مطالعه بکنیم خواهیم دید که این تفکر چیزی جز واکنش روشنفکران جوامع بشری در مقابله با جور و ظلمی که مکاتب و ادیان  تحریف شده، نام خدا و دین بمنظور استثمار واستحمار جوامع بشری اعمال میکردند، نیست و به آن روشنفکران بایستی حق داد که منکر وجود چنین خدای بی لیاقت و بی فکر و دین تحریف شده و به انحراف کشیده و مسخ شده اش که ابزار تزویر دست صاحبان زر و زور  قرار گرفته است، افیون توده ها نامند و به حق هم چنین دین و برنامه ی تحریف شده از هر نوع افیون هم خطرناکتر است . در آن جوامعی که متولیان دین، سازمان زمین بهشتی تاسیس کرده و اسناد ومدارک باغها و حوریان بهشتی را به مبالغ بسیاری می فروختند و خود در خلوت جهل توده مردم به عیش و عشرت می زیستند ، بایستی به این روشنفکران بی خبر از اصالت دین و مذهب توحیدی حق داد که دنبال  تئوری و نظریه ها جدید زندگی اجتماعی و ارائه  راه کار هایی بمنظور آگاه سازی توده مردم از جهل و فقر باشند و چون می دیدند وقتی این ادیان تحریف شده چه ظلمهایی که به نام خدا به مردم روا می داشتند، چاره ای نداشتند که منکر وجود سازنده جهان به این عظمت باشند و اما کاری که به نادانی کردند ناخواسته توده مردم را از چاله در آورده و در چاه انداختند . که بشر در همیشه تاریخ، نتایج عینی و عملی این نوع نگرش را در کشور شوروی فرو پاشی شده نظاره گرخواهد شد. ما به چشم خود شاهد بودیم که همان کسانی که از حمایت طبقات کارگری دم میزدند و مدافع حقوق طبقات محروم جامعه بودند چگونه بعد از به حکومت رسیدن با حاکمیت اقلیتی از خودشان ، چه راحت وآسان جای خالی ظالمان و جباران ریاکار را پر کردند وخودشان علاوه بر استثمار و استحمار به اختناق نیز متوسل شد ند بطوریکه انسان را از ابتدایی ترین حقوق  بشری (آزادی) محروم کرده و داشتن هر گونه تفکر غیر مادی را جنایتی نا بخشودنی می دانستند . که ماحصل این نوع نگرش مادی به جهان پیرامون این است که به دنیا آمدن انسان را امری تصادفی و زندگی را امری اجباری و مرگ را فنا ونیستی و خاتمه پرونده انسان میداند. و از آنجائیکه در این طرز تفکر انسان به جز ارضای غرایزش هیچ مسئولیتی ندارد لذا این جهان بینی به او اجازه میدهد برای رسیدن به هدفش که نهایتاْ ارضای خواهشهای نفسانیست از هر وسیله ممکن، استفاده کند. و از آنجائیکه مرگ را پایان زندگی دانسته و اعتقادی به روز حساب و کتاب ( معاد) ندارد، بنابراین با واژه های شهادت ،ایثار، انفاق، احسان، عبودیت، و بطور کل از معرفت الهی غافل است و در همه شرایط، در فکر سود و زیان منافع خود ( من ) یا گروه متعلق به خودش ( ما ) میباشد . دوست داشتنش در حد غریزه تا بدان حد میباشد که اگر مانند آن بوزینه ای که در قفسی آب به خرخره رسید بچه خود را زیر پا میگذارد تا برای لحظه ای هم که شده نجات یابد. در این نوع نگرش به جهان ، وقتی انسان چون بعد از مرگ  برای اعمالی که در این دنیا انجام میدهد باز خواست نمیشود . برای ارضای خواهشهای نفسانی هیچگونه محدودیت و قید و بند اخلاقی ندارد و هر ظلمی را در حق دیگری روا و مجاز میداند و از طرفی چون اعتقادی به جهان آخرت ندارد و انتظار پاداش در مقابل اعمال نیک و خیر برایش مفهومی ندارد ، پس دنیایش را به هیچ قیمتی نمیفروشد و حاضر به از دست دادنش نیست و به حکم غریزه تنازع بقا، زنده است و از هر وسیله برای زنده ماندنش مثل حیوان استفاده میکند و به گفته ماکسیم گورگی

( اگر خدای را از هستی بر داریم همه چیز مجاز میشود )